ضرورت دستیابی به شهر پایدار هوشمند
فرآیند شهرنشینی نسبتا باید به سمت ایجاد تحول اقتصادی و اجتماعی برود، راهی آسان برای برآوردن نیازهای شهروندان که به بهبود انسجام اجتماعی و به حداکثر رساندن منابع و ظرفیتها می انجامد.
اصفهان امروز - محمد رضایی
فرآیند شهرنشینی نسبتا باید به سمت ایجاد تحول اقتصادی و اجتماعی برود، راهی آسان برای برآوردن نیازهای شهروندان که به بهبود انسجام اجتماعی و به حداکثر رساندن منابع و ظرفیتها می انجامد. با این حال، رشد سریع و برنامهریزی نشده شهرها مانع از توسعه پایدار میشود و برای بهرهمندی از مزایای شهرنشینی بهعنوان یک ناهنجار اجتماعی عمل میکند. بنابراین، به منظور دور زدن مشکلات شهرنشینی و افزایش مزایای آن، اجرای موثر و قوی مفهوم شهر هوشمند پیشنهاد می شود. شهر هوشمند به عنوان یکپارچگی مناسب از زیرساختهای فیزیکی، فناوری اطلاعات ، سیستمهای اجتماعی، انسانی و زیرساختهای تجاری برای به دست آوردن هوش جمعی و با استفاده مناسب از تمام اطلاعات به هم پیوسته موجود تعریف میشود. به عبارتی اجرای مفهوم فوق به کنترل بهتر و بیشتر بر عملیات و بهینه سازی بهتر منابع محدود می انجامد. دپارتمان نوآوری و مهارت های کسب و کار اروپا شهر هوشمند را به سادگی به این صورت تعریف کردند نوآوری (نه عمدتا فناوری اطلاعات و ارتباطات که شش بعد را هماهنگ و مدیریت می کند. این شش بعد در فضای شهری عبارتند از : (تحرک، محیط زیست، اقتصاد، مردم، دولت و زندگی).
کاملا واضح و مبرهن است که ایجاد شهرهای هوشمند و تضمین پایداری آنها، از همان ابتدا می تواند به حل مشکلات شهرنشینی کمک کند و شهرها را به سمت توسعه پایدار سوق دهد. با این حال، سرعت شهرنشین شدن شهرها در کشورهای در حال توسعه و تمایل به سنگین شدن ساختارهای شهری به دلیل مهاجرت غیرقابل کنترل روستا به شهر و فقدان برنامههای لازم برای بازسازی ساختارهای فرسوده ، نیاز به اندیشیدن در مورد پایداری ساختارهای اصولی شهر در طول شکلگیری آنها را به شدت ضروری و با اهمیت نموده است . از این رو، معرفی مفاهیم شهر پایدار هوشمند در کشورهای در حال توسعه نه تنها باید به دنبال بهبود ساختارها در شهرها (تحرک، محیط زیست، مردم، زندگی، اقتصاد و حکومت) به سمت هوشمندی باشد، بلکه دستورالعمل های لازم برای افزایش طول عمر، انعطاف پذیری، ایمنی، فراگیر بودن و پایداری را ایجاد کند .
البته تعریف شهر هوشمند از لحاظ معنایی در شهرنشینی بسیار دشوار است، به این دلیل که یک مفهوم جدید است و کاربرد آن می تواند معانی مختلفی در زمینه های مختلف و در کشورهای متفاوت داشته باشد. به عنوان مثال، آنچه ممکن است در یک کشور به عنوان هوشمند در نظر گرفته شود به دلیل شرایطی مانند نیازهای مردم، اهمیت درک شده از نوآوری و فرهنگ آن مکان قابل دستیابی در یک کشور در حال توسعه دیگر نباشد. بنابراین در یک مطالعه صحیح ابتدا بایستی این چارچوب را با شناسایی چالش های شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه توسعه وفق داد. سپس، ارزیابی ابزارهای موجود برای غلبه بر این چالشها و در آخر، پیشنهاد دستورالعملهایی برای تقویت اجرای آن در کشور باید مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار گیرد.
این مطالعه بایستی یک چارچوب مفهومی برای کنترل چالشهای شهرنشینی برای اجرای مفاهیم شهر پایدار هوشمند در کشور ارائه کند. این مهم را از طریق پژوهش ها و تحقیقات موجود در زمینه برخی از چالشهای کلیدی برای شهرنشینی کشورهای در حال توسعه می توان یافت که شامل پراکندگی شهری، تراکم ترافیک، مدیریت ضعیف زباله، مصرف بالای انرژی، سیستم آموزشی ضعیف، فشارهای اقتصادی بر خانوار و افزایش آسیبهای اجتماعی میشود. این چالش ها مانع از بهره مندی از مزایای شهرنشینی و دستیابی به یک شهر هوشمند پایدار می شود. همچنین، اجماع در مورد آنچه که در شهرها برای بهبود ساختارهای شهر قابل اندازه گیری و بهبود است، هنوز در این موضوع قابل بحث است. بنابراین، از طریق پذیرش تحلیل عوامل تاثیر گذار مفهوم شهر پایدار هوشمند در چهار دستورالعمل پایداری، یعنی توسعه سیاستهای هوشمند برای زندگی هوشمند، به کارگیری اصول پایدار برای توسعه پایدار، اعمال شیوه های پایدار در مفهوم شهر هوشمند و توسعه برنامه های موثر برای بهبود مستمر می توان به کمک برای کنترل هرچه بیشتر چالش های شهرنشینی که منجر به دستیابی به یک شهر پایدار هوشمند در کشور می شود دست یافت و در صورت عملی
شدن آن یک چارچوب میانه ارائه میشود که درک چالشهای شهرنشینی کشور را بیشتر و بهتر امکانپذیر میسازد و دستورالعملهای پایداری نوآورانه را مطرح میکند که میتواند به کنترل چالشهای فعلی کمک کند و اجرای مفاهیم شهر پایدار هوشمند را در ساختار شهری امکانپذیر کند. علاوه بر این، مطالعات بیشتری را می توان در بهبود ساختارهای توانمند در شهرهای کشورهای در حال توسعه و توسعه ابزارهای اندازه گیری جامع برای تعیین و کنترل شهرنشینی انجام داد.